از پیشینیانم متنفرم از از دینشان از غیرتشان از آئیینشان از همه احکام زن ستیزانه اشان پس چرا باید لباسشان برایم دلچسب باشد . من شک ندارم در زندگی پیش از تولدم فرسنگها از این دیار دور بوده ام . آنقدر دور که هیچ کدامشان خوابش را نمی بینند . من در رویاهایم یک جای سبز و بی نهایت آفتابی می بینم و درختانی در کنار رودخانه و پرندگانی که رنگ رنگند .
من شاید یک پروانه بوده ام شاید
تاريخ : دوشنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۴ | 9:32 | نویسنده : میترا |



